ادا یک زن جوان باهوش و زیباست که در یک گل فروشی کار می کند. او آرزو دارد مدرک خود را بگیرد و به ایتالیا برود، اما زمانی که وارث شرکت هولدینگ بولات بورسیه تحصیلی خود را لغو می کند، رویاهایش از بین می رود و مجبور می شود دانشگاه را ترک کند. اکنون تنها دو چیز او را حفظ می کند: عشق او به گیاهان و نفرت او از سرکان بولات. وقتی سرکان برای سخنرانی در دانشگاه می آید، ادا دارد بیرون اعتراض می کند. یک سری اتفاقات ناگوار باعث می‌شود که این دو بیشتر روز را با دستبند نگه دارند، زمانی که ادا می‌فهمد که سرکان واقعاً هر چیزی است که از آن متنفر است: مغرور، خود محور و یک دیوانه کنترل کامل. به نوبه خود، سرکان نمی‌توانست اهمیتی بدهد، اما وقتی رسانه‌ها به اشتباه این دو را به هم مرتبط می‌کنند، او نقشه‌ای برای استفاده از ادا برای بازگشت به دوست دختر سابقی که او را رها کرده و اکنون با مرد دیگری نامزد کرده است، طراحی می‌کند. این زوج بعید به توافق رسیدند. ادا وانمود می کند که نامزد سرکان است و او بورسیه تحصیلی او را بازمی گرداند. این هماهنگی فقط چند ماه تا عروسی سابق او ادامه خواهد داشت، اما تظاهر به نامزدی یکی از واجد شرایط ترین مجردان استانبول بسیار سخت تر از تصور ادا است. آنچه به عنوان یک معامله ساده شروع می شود، برای مدت طولانی ساده نمی ماند…

به زودی