سحراضت، بیوه جوانی که از نظر مالی قادر به درمان پسر جوان بیمار لاعلاج خود نیست، مجبور می شود به رئیس جذاب خود خطاب کند و از او کمک بخواهد. خواستگاری رئیسش زندگی او را برای همیشه تغییر می دهد.

به زودی