فرهات،شیرین و بانو...هیچکدام از گردابی که به آن کشیده می شوند،آگاهی ندارند، جایی که هم معجزه و هم نفرین عشق را تجربه خواهند کرد...داستان آنها داستان یک عشق افسانه ای است... و در این داستان. ، محال است که همه شاد باشند... بزرگترین تراژدی این عشق این است که از خاکستر عشق دیگری که از سال ها پیش در بغض و درد و انتقام پیچیده شده بود برخاست. مانند گذشته، همه چیز با عشق شروع شد - عشقی شیطانی - که زندگی ها را گرفت، زندگی ها را به هم زد، خانواده ها را از هم پاشید...