داستان ادم، یکی از اعضای سابق نیروهای ویژه را دنبال می کند که فرصتی کسب می کند تا از همسر جوان یک تاجر ثروتمند و قدرتمند محافظت کند، در حالی که ظاهراً می تواند زندگی شادی را با همسر و دخترش داشته باشد - اما زمان زیادی نمی گذرد که فرصت ثابت می کند که یک کابوس پنهان است. یاسمین هیچ تفاوتی با یک شاهزاده خانم تنها که در یک برج زندانی است ندارد. او چاره ای ندارد جز اینکه برای نجات خود نقشه ای شیطانی بکشد. او در حین اجرای پله پله نقشه خود، نقش خود را به بهترین نحو ایفا می کند و صبورانه منتظر روز رهایی است. برای یاسمین سورپرایز بدی است که ادم را به عنوان محافظ خود داشته باشد. ادم بزرگترین مانع زن جوان برای رسیدن به هدفش است.