دمت مادر زینب است که در گلیازی، نزدیک بورسا زندگی می کند. کار در مغازه دمت بد است و آنها هر چه دارند از دست می دهند. در آن لحظه، یکی از دوستان استانبولی به او کمک می کند، دوست دوران کودکی اش زاله. زال مدیر یکی از بهترین دانشگاه ها، Sayer است. علیرغم همه چیز، مادر و دختر به استانبول می روند، اما زاله برنامه های دیگری برای آنها دارد. زال رازی را پنهان می کند که زینب و دمت را به شدت تغییر می دهد...

به زودی

مطابق سلیقه شما