سریال روایتی است از یک خانواده متشخص، دختر و پسری که همراه پدر و مادر زندگی میکنند و در آستانه رسیدن به مرحله پرش هستند. پیشرفت در انتظار دختر و پسر است.
پدر یک وکیل و شاغل در پروژههای عمرانی است. طارق/امید .متقدر، مادر، گزیده، یک وکیل دعاوی خانوادگی است.
در سالگرد سیسال ازدواج پدر و مادر، دختر به هلند میروند که درس بخواند و پسر در جستجوی پیشرفت مالی و شغلی است. رازی از یک زندگی دیگر پدر کشف میشود. دختر دروغی بزرگ را با خود حمل میکند و پسر در یک چاه عمیقِ مالی میافتد. دروغ و خیانت، تمام زندگی گزیده را محاصره کرده است.
سریال خیانت که در روزهای پنجشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش میشود.
آنچه در قسمت چهارم سریال ترکی خیانت گذشت:
دادگاه به دلیل اینکه کار ضبط دوربینها قانونی پیش نرفته آن را نپذیرفت و حکم به بازداشت اویلم داد.
پدر تولگا مشغول اجرای برنامهای است. نقشهای دارد که هنوز مشخص نیست چیست.
اوزان بعد از اینکه به کان چاقو زد حالا دستش را در یک خانه ویلایی میشوید.
مادر اویلم، با قاضی صحبت میکند. سزاعی هم همان زمان میرسد و از دور می بیند. گزیده از قاضی میپرسد چرا دختری که پزشکی میخوانده واز صحنه فرار نکرده را بازداشت میکنید؟ چرا باید یک قاضی به چنین حکمی برسد ؟چرا؟ سزاعی به همراهی او آمده است.
سزاعی او را تحسین میکند و میگوید اینجا قاضی نیستی. مادر هستی. کاری که مادر انجام میدهد را بکن.
اوزان پشت کامپیوتر شروع به سرچ کردن درباره کان میکند.
لارا در خانه دنبال کان میگردد. میبیند گردنبند و جواهرات و وسایل قیمتیاش را برداشته و رفته است.
پدر تولگا، لپتاپ را در کشتی تفریحی قایم میکند.
با پیگیریهای مادر، اویلم آزاد میشود و تا زمان محاکمه آزاد خواهد بود.
نازان و طارق در حیاط در حال صحبت با هم هستند.
دوستِ یشیم او را پر میکند که خانه غیر اجارهای بخواهد. پیغام او که به دست طارق میرسد، اویلم را عصبانی میکند. همه با طارق دعوا میکنند. گزیده هم از او میخواهد که فوری طلاق بگیرند.
گزیده رفت و مادر «تیم»، پسری را که مقصر اصلی است، تهدید کرد.
تولگا و اوزلیم با هم خود را به استانبول میرسانند. طارق پیش یشیم رفته و میگوید تا جدا نشده به خاطر اینکه گزیده دردسری ایجاد نکند باید در مزرعه بماند.
تولگا شب خوبی در کنار خانواده اوزلیم میگذراند . دایی و نازان هم شب را آنجا میمانند.
دایی میفهمد که سما همسرش به سوئد رفته و دنیز دخترش را هم با خود برده است. با پدرزن خود درگیر میشود. به پلیس میرود و با طارق تماس میگیرد.
یشیم به دادگستری میرود و برای قاضی خط و نشان میکشد. مامورهای آنجا دستش را میگیرند و بازداشتش میکنند. به مراد زنگ می زند و او خودش را به آنجا میرساند.
یک مشاجره شدید خانوادگی پس از این اتفاقات روی میدهد و طارق با همه خانواده بحث میکند. سپس به سراغ یشیم میرود و با او برای خوردن شام بیرون میروند.
فردا صبح که طارق به محل کار خودش میرود، از ماجرای فیلم درگیری هر دو همسر خود مطلع میشود.
به سراغ یشیم میرود و از اینکه به او دروغ گفته گلایه میکند و با هم دعوا میکنند. طارق از خانه بیرون میزند.
گزیده، برای شناخت کسی که پشت ماجراست، به سراغ اولتان میرود. اولتان به او قول همکاری میدهد.
طارق برای دیدن پسرش و همسر سابقش به خانه میرود. وارد میشود. با بغض میگوید که دخترم من را به عنوان وکیل عزل کرده است.
اولتان به جایی که در تاریکی است میرود. یک خانه که خراب است. به نظر میرسد ارتباطی میان اولتای و سفیر باشد.
لارا در خانه است که کسی در میزند. کان است. وارد میشود. لارا به او حمله میکند که چیزهایی که دزدیدی را برایم بیاور. کان انکار میکند. میگوید اوزان آمد. لارا به اوزان زنگ میزند. اوزان جواب نمیدهد.
اویلم با سزای دیدار میکند. داستان زندگیاش را میگوید و از او میخواهد وکیلش باشد.
یک هفته بعد
اویلم به دفتر تولگا میرود و دفتر زیبای او چشمش را میگیرد. از قهوه گرانقیمت او مینوشد و درباره دادگاه فردا میپرسد. تولگا میگوید باید به تایوان بروم.
اوزان، تیم را پیدا میکند و با تولگا به او حمله میکنند.
در دادگاه میبینیم که پسر حاضر نشده است. بحث به داود تکل میکشد. که شنیده شدن اظهارات او لازم است. وکیل پنج دقیقه از دادگاه وقت میخواهد.
کان در حال ویدئو گرفتن از لارا است. او خطاب به اوزان یک ویدئو ضبط میکند. شاهد نرسیده به دادگاه و قاضی حکم به جزای او به شش سال حبس میدهد. گزیده فریاد میزند و اعتراض میکند. دادگاه را متهم به دریافت رشوه میکند. او را از دادگاه بیرون میکنند.