رئوف که به عنوان آشپز در کشتی های باری کار می کند، علی را که در 5 سالگی شاهد مرگ مادرش بوده، به فرزندی پذیرفته و بزرگ می کند. آنها 24 سال با هم روی کشتی کار می کنند. رئوف برای علی هم مادر و هم پدر بود و زندگی خود را وقف علی کرده است تا به او کمک کند آسیبی را که متحمل شده بود فراموش کند. علی با حمایت رئوف، که او را "مادر" می نامد، آموزش دریایی می بیند. او به لطف محبت رئوف فراموش می کند که یتیم است. وقتی او بیست و هشت سال دارد، یک ملوان خوش تیپ، بالغ و اجتماعی است که می تواند به پنج زبان صحبت کند. درین که دختر تکین میرکلام اوغلو، مالک کشتی است، در آستانه تصمیم گیری های مهم در مورد زندگی خود است. با نزدیک شدن به پایان خوش با نامزدش ییگیت، به دلایلی ناراضی می شود. در حالی که کشتی حامل علی در حال پهلو گرفتن است، درین صبح با رویایی متفاوت از خواب بیدار می شود، اما نمی داند که زندگی او در آن روز تغییر خواهد کرد... سال ها، علی نمی خواست در کشتی هایی که در استانبول توقف می کنند کار کند. پس از ضربه روحی بزرگی که در زندگی اش وارد شده است، از شهر عصبانی است. پس از سال‌ها، او قبول می‌کند که به آنجا برود، زیرا «مادر رئوف» او برای استانبول می‌خواند، اما یک شرط دارد. او پا به بندر نخواهد گذاشت. در حالی که رئوف مخصوصاً برای علی به استانبول آمده است. او از این واقعیت آگاه است که بیماری اش پیشرفت کرده است. او مصمم است که اسرار گذشته علی را فاش کند و علی را در دستان امنی سپرد. به همین دلیل، او قهرمان سابق باکس شاهین وارگی را پیدا می کند. وقتی پا به بندر گذاشتند، حوادث آنطور که رئوف فکر می کرد شکل نگرفت. لحظه ای که از کشتی پیاده می شوند، علی قهرمان داستان دختری می شود که او را نمی شناسد.
به زودی