چند دانشآموز از محلهای فقیرنشین به نام یقهخاکی با دانشآموزانی از مدرسهای پولدار در رقابت هستند تا راز یک قتل یا خودکشی را کشف کنند.
شبی در یک جشن در مدرسه باکلاسها اتفاقی میافتد که معماهای زیادی در آن نهفته است.
علی، سینان (عرب) و زینب (زینو) به دنبال کشف سرنخها به پیش میروند.
دریا مادر علی اما گذشته ای دارد که او را در این میان رها نمیکند.
در میان اهالی محله عشقهای دیگری هم در جریان است.
نقش ناظم مدرسه، مدیر آن و همسایهها هم در این داستان اساسی است.
سریال یقه خاکی قسمت ۱۲ ماوی، جمره را کشت؟ جمره مرده است. پیکر او در دریا لب ساحل دیده شد. علی از ماوی کمک میخواهد. ماوی میپرسد چه کمکی از دست من بر میآید؟ برک میگوید اگر جمره بمیره نابود میشوم. ماوی از علی میخواهد که فرار کند. برک میگوید جمره نباشد، من هم نیستم.