چند دانشآموز از محلهای فقیرنشین به نام یقهخاکی با دانشآموزانی از مدرسهای پولدار در رقابت هستند تا راز یک قتل یا خودکشی را کشف کنند.
شبی در یک جشن در مدرسه باکلاسها اتفاقی میافتد که معماهای زیادی در آن نهفته است.
علی، سینان (عرب) و زینب (زینو) به دنبال کشف سرنخها به پیش میروند.
دریا مادر علی اما گذشته ای دارد که او را در این میان رها نمیکند.
در میان اهالی محله عشقهای دیگری هم در جریان است.
نقش ناظم مدرسه، مدیر آن و همسایهها هم در این داستان اساسی است.
سریال یقه خاکی: آنچه در قسمت ششم ۶ گذشت؟
آنچه برای قسمت ۷ باید بدانیم:
جمره وارد ساختمان شده
کسی دنبال وفا بوده.
یک نفر هست که داره به بقیه هم پیغام میده. فهمیدیم که او به برک هم خط میدهد.
قرار ملاقات را اینطور تنظیم کردهاند.
برک میگوید که ما فکر میکردیم کشتهایم. ولی تصاویر نشان داد که وفا را ما نکشتهایم. وقتی میخواهد برود. نوشتههای تازهای پیدا میشوند. مخصوص علی و برک نامهای گذاشته شده.
هرکدام از بچههای کلاس با یکی دیگر یک روز باید بگذرانند. یک تمِ تابستانی!
رابطه بلال با کادِر کم شده.
جاسوسی جمره را هازال به برک گفت.
در تصویری که برک به علی نشان داد حضور جمره در ساختمان در زمانی قبل از پرت شدن وفا مشخص است.
شک به جمره تقویت شده است.